کارناوالِ افکار

۳ مطلب با موضوع «از دیگران :: برشی از یک فیلم» ثبت شده است

جان دیلینجر: تو دیگه الان با منی.
بیلی: ولی من هیچی از تو نمی‏دونم!
جان دیلینجر: من توی یه مزرعه توی مورسویل ایندیانا بزرگ شدم. مامانم وقتی سه سالم بود مُرد. بابام تا جایی که می‏تونست کتکم میزد چون راه دیگه‏ای واسه بزرگ کردنم بلد نبود. از بیسبال، فیلم، لباسهای خوب، ماشینهای سریع، ویسکی و تو... خوشم میاد. دیگه چی می‏خوای بدونی؟


Public Enemies

۱۶ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر

مجری: تو خجالت نمیکشی معدلت 15 شده؟
پسرعمه: نه!
مجری: میدونی بچه ی آقای اکبری بیست شده؟
پسرعمه: میدونی آقای اکبری واس بچه ش پلی استیشن خریده؟
مجری: چه ربطی داره
پسرعمه: هروقت شما عین آقای اکبری شدی منم عین بچه ش میشم!
مجری: خب من اونقدر پول ندارم!
پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!
مجری: ینی من اگه واس تو پلی استیشن بخرم درس میخونی!؟
پسرعمه: آدم وقتی پلی استیشن داره مگه خله بشینه درس بخونه!؟
مجری: بچه ی آقای اکبری که هم پلی استیشن داره هم درس میخونه!
پسرعمه: آها...حالا فهمیدی این بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!

۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر
کریس گاردنر(ویل اسمیت) : هیچ وقت نذار کسی بهت بگه : تو نمی تونی کاری بکنی . حتی من ، باشه ؟
...
اگه رویایی داری باید ازش محافظت کنی ، مردم نمی تونن خیلی کار ها رو بکنن دوست دارن تو هم نتونی اگه یه چیزی رو می خوای باید به دستش بیاری . مکث نکن !

The Pursuit of Happyness

۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۸ ۰ نظر