کارناوالِ افکار

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من» ثبت شده است

من از خدا کــــه تـــو را آفرید ،  ممنونم

از آن که روح به جسمت دمید، ممنونم

از آن که مثل بت کوچکی تراشت داد

از آن که طــرح تنت را کشید ممنونم

تو راه میروی اندام شهر می لرزد

من از تمــام درختان بیـــد ممنونم

در این غروب ، در این روزهای تنهایـی

از اینکه عشق به دادم رسید، ممنونم

من از کسی که عزیز مرا به چاه انداخت

و آن کـــه آمد و او را خریـد ،  ممنونــــم

من از نگاه پریشان آن زلیخـــایی

که خواب پیرهنم را درید، ممنونم

چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی!

من از خدا کـــه تـــو را آفرید، ممنونم


فرامرز عرب عامری


۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۷:۲۲ ۰ نظر

چه فرقی می‌کند
من عاشق تو باشم
یا تو عاشق من؟
چه فرقی می‌کند
رنگین کمان
از کدام سمت آسمان
آغاز می‌شود؟

 

گروس عبدالملکیان

۰۲ دی ۹۳ ، ۱۵:۴۵ ۰ نظر

1

من و تو تا نفس باشد من و تو

من و تو در قفس باشد من و تو

من و تو حرفمان حرف هوس نیست

من و تو از هوس باشد من و تو

2

من و تو نیمه ای از روحمان کم

دو تنها و دو سرگردان عالم

غریبی بیشتر از اینکه یک عمر

من و تو زندگی کردیم بی هم

3

من و تو بی قرار بی قراری

برای هم دو عکس یادگاری

تمام روز بیداریم و بی خواب

به امید شب و شب زنده داری

من و تو خار چشم سرنوشتیم

که این خط را از او خوش تر نوشتیم

جهنم جای سرافکندگان است

من و تو سر بداران بهشتیم

5

من و تو این هجا را می شناسیم

زبان واژه ها را می شناسیم

سکوت از جنس فریاد است و اینجا

چه خوب این هم صدا را می شناسیم


محمدعلی بهمنی


۰۲ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۱ ۰ نظر