کارناوالِ افکار

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نفسم» ثبت شده است

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد

انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد

تا وقتی که در وا میشه لحظه ی دیدن میرسه

هر چی که جادست رو زمین به سینه ی من میرسه

ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هرچی میخوام میرسم

عزیزترین سوغاتی غبار پیراهن تو

عمر دوباره ی منه دیدن و بوییدن تو

نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس میخوام

عمر دوباره ی منی تو رو واسه نفس میخوام

وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟

گل های خواب آلوده رو واسه کی بیدار بکنم؟

دست کبوترای عشق واسه کی دونه بپاشه؟

مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه؟

...

۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۳:۴۱ ۰ نظر