کارناوالِ افکار

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گیسو» ثبت شده است

لبانت قند مصری ، گونه هایت سیب لبنان را

روایت می کند چشمانت٬ آهوی خراسان را

من از هر جای دنیا ، هر که هستم٬ عاشقت هستم

به مِهرت بسته ام دل را ، به دستت داده ام جان را

چنانت  دوست می دارم٬ که با شوقِ تو می خواهم

بسازم وقف چشمت٬ تاک های مستِ پَروان را

بگویی ٬ سرمه دانت می کنم بازار کابل را

بخواهی ٬ فرش راهت می کنم لعل بدخشان را

تو را من می پرستم٬  بعد از این تا هر زمان باشم

نمی سازم دگر در بامیان٬  بودای ویران را

تو یاقوت یمن ، مشک ختن ، ماه بخارایی

به زلفت بسته ای هر گوشه٬  دل های پریشان را

کنار پنجره آواز می خوانی و افشانده است

صدایت رنگ و بوی هر چه گل، هر چه گلستان را

کنار پنجره گیسو به گیسوی شب و باران

حواست نیست ٬ عاشق کرده ای حتی درختان را

                                                               

 سید محمدضیاء قاسمی(شاعری افغان)

۲۸ مهر ۹۳ ، ۲۳:۰۶ ۰ نظر